Friday, August 17, 2007

شکار

پیش از ظهر يك روز گرم تابستان بود.بدنبال انجام کارهای روزانه ام میرفتم كه ناگهانچشمم به يك خانم جوان با لباس مرتب و آراسته افتاد که کنار ماشين خرابش گوشه خيابونمنتظر کمک ایستاده بود .از ماشين پياده شدم و با احترام بهش سلام کردم و ازش پرسیدممشکلش چیه.من زیاد از مکانیکی سر در نمیارم و چون ديدم نميتونم ماشينش رو درست كنمطناب آوردم تا اونو بكسل كنم .در راه چند بار طناب پاره شد و بالاخره با دردسر وزحمت زیادی اونو به خونه شون رسوندم.حسابي كثيف وخاكي شده بودم .وقتی مقابل خونهشون رسيديم عينك آفتابيش رو برداشت و از من صمیمانه تشکر کرد. تازه اون موقع بود کهقيافه قشنگ و صورت زیباش رو برای اولین بار ديدم.جوان و کم سن و سال بود و درزیبایی چیزی کم نداشت .مشغول باز كردن طناب از ماشين ها بودم كه مودبانه گفتبفرماييد داخل يه شربت بخوريد وخنك شويد.فکر کردم یه تعارف معمولیه ، بهمین خاطر تشكر كردم وگفتم:نه، كار دارم و بايدبرم.با التماس گفت: اينجوري كه نميشه ،حتما\" باید بیایید یک دوش بگیرید تاگرد و خاك سر و روتون تميز بشه! با این سر و وضع که نمیشه برید!! برق مثل برق گرفتهها از جام پریدم! آخه هیچکس توی روز روشن مردم رو برای حمام به خونه اش دعوت نمیکنهمگر اینکه...!من و من کنان گفتم:آره خیلی عرق کردم و حسابی کثیف شدم ، ولی...ولی ممكنه مزاحمديگران بشم و صحيح نيست،بهتره به خونه برگردم و لباسهام رو عوض کنم.یه دفعه چشماشبرقی زد و با اشتياق جواب داد:شما امروز خیلی بمن لطف کردید و مگه من میذارم شما بااین وضع برگردید،اصلا\" هم مزاحمتی نیست و راحت باشید، چون من تا غروب تنها هستم وشوهرم سر كاره!کاملا\" مشخص بود که این دیگه تعارف نیست و شرط ادب حکم میکرد که پیشنهاد خانمی بهاین خوبی و محترمی رو رد نکنم! باوجود اینکه هنوز تردید داشتم و باورم نمیشد به اینراحتی چنین لقمه چرب و چیلی توی سفره ام افتاده باشه ، خودم رو تسلیمش کردم و بعداز قفل کردن ماشین ، بدنبالش راه افتادم.توی دلم میگفتم:این اجر کار صوابیه کهامروز انجام دادم و خدا میخواد زحمتهام رو جبران کنه!وارد حياط كه شديم دهنم باز موند.خونه که چه عرض کنم، عجب کاخی بود.با كمي ترس وخجالت داخل رفتم و مودبانه روی صندلی نشستم.برایم شربت خنکی آورد تا رفع عطشکنم.نمیدونستم در و دیوار و لوازم خونه رو تماشا کنم یا اون پری رو که جلوم نشستهبود! شربت رو که خوردم گفت: شما بريد دوش بگیرید تا منهم براتون حوله بيارم! خدايااصلا باورم نميشد و فکر میکردم دارم خواب میبینم.من به حموم رفتم وبعد از درآوردنلباسهام، زير دوش منتظر شدم تا ببينم حالا اون چكار ميكنه؟! خدایا يعني ميشه من بااين ماه پري يه حال اساسي بكنم؟ کیرم مثل تیر آهن سفت و گنده شده بود.مشغول ور رفتنبا كير شق شدم بودم تا کم کم اونو آماده کنم، که ناگهان صدای باز شدن در حمام روشنیدم. قلبم مثل گنجشك ميزد.از پشت پرده میدیدمش،برای من یک حوله روی گیره لباسیگذاشت و بدون اینکه عکس العمل خاصی نشون بده خیلی راحت پرسيد:ببخشید براتون شورت چهسایزی بیارم تا بپوشید؟! عجب دوره و زمونه ای شده! با خجالت جواب دادم: لطفا لارژ!بعد از چند دقيقه دوباره در حمام باز شد.پیش خودم گفتم لابد حالا ميپرسه زیرپوش چهرنگي ميخواي! ولي این دفعه صدایی نیومد و كمي بعدش پرده حمام كنار رفت و يك سفيدبرفي با شورت تور صورتي مقابل من بود .پرسيد:چيز ديگه اي كم نداري؟! بدون معطليبغلش كردم و با خودم زير دوش آب بردم.وااااي ...چه تن و بدني داشت.چه پوست لطيفي،چه سينه هاي خوش دستي! همینطور که دوتایی زیر قطرات آب ایستاده بودیم،يه لب محكمازش گرفتم. ولي اون ديگه ول كن نبود و چه استادانه لب ميگرفت.ذرات آب که روی بدنمونمیپاشید حسابی هر دومون رو تحريك ميكرد.به آرومي شورتش رو در آوردم و كسش رو بادستم لمس كردم. واي چي بود صاف صاف بدون کوچکترین زبری و خشونت! با انگشت شروع بهتحريكش كردم.كمي پاهاش رو از هم باز كرد تا انگشت من راحت هر جا ميخواد بره! عجب كسملوسي بود! بيرونش از توش بهتر ،توش از بيرونش بهتر تر! اون هم مثل كير نديده ها باكير من بازي ميكرد وغرق لذت بود.كف وان خوابوندمش وپاهاش رو باز كردم و اون كسقشنگش رو زبون زدم.چقدر نرم وخوش رنگ مثل پر گل بود.اول دورش رو زبون زدم و بعدیواش یواش به سمت مرکزش رفتم.چندبار زبونم رو بین دوتا لب کوچیک و بزرگ کسش کشیدم وبعد نوك زبونم رو وارد واژنش كردم.اولش طعمش كمي تلخ بود ولی وقتی با آب شستمش دیگهخوب شد.چنان آه مي كشيد كه معلوم بود خیلی لذت میبره.بعد از يه كس ليسي حسابي خيليحشري شده بود و مدام منو بخودش میچسبوند و میگفت:حالا ...حالا بکن!! ولي من هنوزكارش داشتم و برای کردنش زود بود! از جام بلند شدم و كيرم رو جلوی دهنش بردم.سرش روبین پاهام برد و از بیضه تا نوک کیرم رو زبون زد.از احساس کیر من روی صورتش خیلیحال میکرد و اونو روی تمام صورت لطیفش کشید.من روي لبه وان نشستم و اون هم جلومزانو زد و بعدش آنچنان ساكي برام زد كه هيچ وقت فراموشم نميشه! حالا دیگه هردومونخیلی حشری و آماده نزديكي کردن بوديم.ميخواستم پاهاش رو باز كنم و بكنمش كه از بختبد من،یه دفعه ضد حال زد و برای اینکه لجبازی منو تلافی کنه گفت حالا زوده ،بیابريم بيرون! تمام بدنم سرد شد هر چي التماس كردم فايده نداشت.نمیخواستم بزور متوسلبشم.او رفت و با حوله خودش رو خشك كرد. من هم هاج وواج دنبالش رفتم تا ببينم چيميشه!با دلخوری بدنم رو خشک کردم و شورتي كه برام آورده بود پوشيدم.كيرم اينقدر گنده شدهبود كه توش جا نميگرفت! اونهم يك ست خوشكل كه حتما\" خیلی هم گرون هم بودپوشيد.دستامو دور كمرش حلقه كردم و با هم توی هال رفتیم و نشستیم .سرش رو روی شونهام گذاشت و شروع به معرفی خودش کرد و گفت: اسم من پرستو ست، 22سالمه، شوهرم يك فرشفروش 55 ساله ست كه منو بزور جاي طلبش بهش دادن.همش يا توي حجره ست يا پاي منقل وبه من توجهي نداره اگر هم سراغ من بياد هيچوقت با اون كير چروك و بي حالش نمي تونهمنو ارضا كنه! منو بزور بهش دادن و من راضی به ازدواجش نبودم بهمین خاطر با ارتباطبا پسرها هم خودم رو ارضا ميكنم، هم تلافي بي توجهي وظلم اونو درمیارم.اگه شرايطمنو قبول كني دوست دارم مدتي باهم باشیم، اگر هم نه كه لباسهاتو بپوش و برو!حالت عجیبی داشتم.هم دلم براش میسوخت و از وضعیتش ناراحت شده بودم و هم اینکه دلممیخواست زودتر بکنمش!با اشتياق گفتم:من چکار باید بکنم؟ هر چي باشه قبول دارم!پرستو گفت :هفته اي يكبار به ديدنم ميای، با لباس مرتب و تمیز و آراسته! هرهفته بهنظر و سلیقه يك نفر سكس ميكنيم و هر چي اون خواست باید نفر دوم انجام بده یک هفتهبه میل من و یک هفته هم به میل تو .یادت هم باشه که اگر زود تر از من ارضا بشيارتباطمون تمومه،قبول میکنی؟ شرایطش عجیب بود ولی من نمیخواستم این فرصت طلایی روکه برام پیش اومده بود، از دست بدهم.حداقل برای تنوع بد نبود یه مدتی اینطوری حالکنم.پیشونیش رو بوسیدم و بهش گفتم عزیزم همه چیزهایی رو که گفتی قبول میکنم.ازاینکه تونسته بود منو شکار کنه خیلی راضی و خوشحال بنظر میرسید.همدیگه رو در آغوش گرفتیم و همين طور كه مشغول لب گرفتن بودیم دستش رو توی شورتمبرد.اول بدون فشار تخمهام رو توي دستش گرفت و نوازش کرد. بعد آروم كيرم رو از پايينتا بالا ميماليد.من هم مشغول سينه هاش بودم وباهاشون بازی میکردم. منو طاق بازخوابوند وشورتم رو در آورد.تمام زير شكم وكيرم رو بوسيد.پوست بدنم رو بو میکرد ومیخورد. با دستاش کنار رونم رو می ماليد .بعد دستش پایین تر برد و بين تخمام وباسنم رو نوازش كرد. كير منو مثل آب نبات چوبی ليس ميزد ! زبونش رو پايين وپايين تربرد...تخمام، زيرش ،كنار رونم...همه رو لیس زد. بعد زبونش رو وسط كونمكشيد.وااااييي ...خيلي تحريك شدم.تاحالا هيچكس اين كارو برام نكرده بود.موقعي كه خوب تحريك شدم پا شد و طوري پاهاش رو باز کرد و دوطرف سرم گذاشت كه صورتمدرست مقابل كسش قرار گرفت.حالا نوبت من بود.اول لبهاي كسش رو مك زدم، بعد زبونم رولوله كردم وفرستادم داخل.از جيغي كه كشيد فهميدم خيلي حال ميكنه.تقريبا روي سرمنشسته بود ومن به سختي نفس ميكشيدم.وقتي ديدم ریتم نفسهاش فرق كرده و داره فريادميكشه فهميدم دیگه وقتشه! خوابوندمش و كير عزيزم رو توي كس عزيزش فرو كردم.آنقدرلیز و خيس بود كه هيچ فشاري لازم نداشت و خیلی راحت رفت توش!! من تلمبه ميزدم و اوپاهاش رو دور کمرم حلقه کرده بود.چند بار جيغ بلندي كشيد و كسش خيلي تنگ شد.فهميدمارگاسم شده .پس دیگه مشکلی نبود و با خيال راحت آبم رو توش خالي كردم! بهش یهدستمال کاغذی دادم تا خودش رو تمیز کنه.هردومون سست شده بوديم.من دراز کشیدم وپرستو كمرم رو ميماليد .من چشمام رو بسته بودم و با خودم فکر میکردم چه شانسی آوردمکه امروز ماشین پرستو خراب شد!!

2 Comments:

At June 5, 2016 at 7:31 PM , Blogger Unknown said...

خانمهای اهل حال وسکس اگه کیرکلفت دوست دارید تماس بگیرید
۰۹۱۸۴۸۴۷۷۱۰

 
At July 4, 2016 at 6:06 AM , Blogger Unknown said...

خانمهای داغ وشهوتی که دوست دارن باکیرکلفت سکس داشته باشن تماس بگیرن
۰۹۳۷۲۱۵۶۵۷۹

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home